قصه ی ما از اونجا شروع میشه که میگی سلام

جواب میشنوی علیک

ولی دلخوش نکن هرسلامی خداحافظی در پی دارد

قصه ی ما از اونجا شروع میشه که میگی چقد قشنگه

جواب میشنوی نزدیک نشو

هر زیبایی نیز طعم مرگ را می چشد

قصه ی ما از اونجا شروع میشه که میگی چه شیشه تمیزی

جواب میشنوی که دست نزنید

شکستنی است

قصه ی ما از اونجا شروع میشه که میگی چقد خوب حرف میزنه

جواب میشنوی که گوش نده

بسیاری از حرف ها لغو و بیهوده هستند

قصه ی ما از اونجا شروع میشه که میگی چقد زیاد میدونه

جواب میشنوی توجه نکن

هیچکس نمی داند که تا چه اندازه نادان است

قصه ی ما از اونجا شروع میشه که گریه میکنی

جواب میشنوی مرد که گریه نمیکنه

ولی ابرمردها هم گاهی گریه می کنند

در چاه تنهایی خودش می گریست همان چاهی که ماه هم در آن مهمان بود. همان که در مسجد کوفه به ضرب شمشیر خون آلود شد صورتش. ولی تو همین را میدانی که او حق بود ولی هر روز هزاران نفر چون او را بدون خون ریزی سرشان را می شکفاند و تو واقعا نمی دانی؟ حق همین جاست

فاصله بین حق و باطل 4 انگشت است

"غصب کننده حق" به یار نامه نوشت. /در جنگ صفین/ در بخشی از نامه خطاب به یار گفته بود: تو بسیار میخندی، حاکم نباید زیاد خنده بر لب داشته باشد ....و تو لایق حکومت بر مسلمین نیستی

راستی... او هم زیاد می خندید

یا امام العارفین

   سلام دوستان همکلاسی؛

   الهی اگر گناهکارم درست ،اگر از تو دروم درست، اگر لایق دوزخم درست ولی اینکه تو مهربانیم درست ،اینکه رحمتت از همه ی ویژگی هایت پیشی گرفته است هم درست؛ پس هر چه که من لایق ذلتم تو لایق رحمت.

   خدایا تو می دانی که غرور من از لطف توست، بی خیالی من از بخشش توست، ولی عشق ورزیدن من رسم دیرینه ی توست... پس ای خدا نگذار که ما دربرابر هر مشکل درون قلب خود را طوری به رخ کشیم که موجبات ناراحتی دیگران را فراهم کرده باشیم.

   معبودا دوستانی به من ده که دوستی من با آنها نزدیک تر از رابطه ی من با تو نباشد و دشمنی به من نده مگر آنکه توانایی برخورد با بخشش و مهربانی با آنها را از قبل به من داده باشی...

   دوستان نه در مقام نصیحت و نه قصد آن را دارم و نه ظرفیت وجودیش را ولی باور کنید اصلا نه خدا خوشش می آید و نه بنده خدا که هر مشکل کوچیک و یا اصلا بزرگی که پیش می آید ما بخواهیم به جان همدیگر بیافتیم به این قصد که یکی مقصر است به همدیگه توهین کنیم... خوبه که همه ی ما ادعای خوب بودن و مذهبی بودن را داریم ولی بدانید دین هر کس در قلب اوست و می گویند(تفسیر یکی از آیات قرآن) که هر انسان درون قلب خود را در مشکلات نشان می دهد و می گوید که دین در قلبش چقدر استوار است... پس لطفا سعی کنیم در مشکلات ناراحت نشویم و اگر شدیم سکوت کنیم چون پیامبر میگه که در حالت خشم سخن نگویید...

خواجه عبدالله انصاری:

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

   راستی هوای سرد این روزها دلم را بدجور به یاد غدیر انداخته ،یاد جایی که بیشتر دل ها از شنیدن حق سرد بودند و بیشتر گوش ها کر و بیشتر چشم ها کور... ان شاالله که ما دیگه این حادثه را تکرار نکنیم و چشم و گوش و مهم تر از همه قلب خود را بر حقایق مسلم زندگی نبندیم... بزرگترین و قشنگترین و بهترین عید شیعیان پیشاپیش بر همه ی شما مبارک.

در ادامه مطلب سخنی نوشته شده که خواندن آن خالی از حکمت که نیست هیچ پر از انواع حکمت هم هست ولی هر کس به اندازه خودش از آن می فهمد:

یا غایت آمال العارفین

سلام ، با سلامی از کنار ساحل دریای جنوب و با گرمی هوای شرجی آن شروع می کنم از د ل ت ن گ ی هایم نوشتن.....

خدایا ،خدایا کاش می توانستم خوب بدانم که هر گاه و هر زمان هر آنچه از تو بخواهم تو به راحتی همین خواستن آن را بی هیچ دادخواستی به من خواهی داد پس ای کاش روزی تو را از اعماق وجودم از تو خواهم تا...

من گله مندم

عجب دور و زمونه ای شده. می زنن روحانی مملکت رو لت و پار می کنن هیچکس هم نیست کاری کنه. آقای لاریجانی ما گله مندیم. از دستگاه قضایی شکایت داریم. از مومن و کافر شاکی هستیم. دلمان پر است. قضیه ی خمینی شهر را حل کنید تا خودمان حلش نکرده ایم. برنامه مردان آهنین را تمام کنید. عید به عید ملت را می کشانید پای تلویزیون که قهرمان بسازید یا قاتل ؟؟؟؟

   من گله مندم از این وضع. دستگاه قضایی با هیچکس برخورد صریح نمی کند . منظورم سران فتنه نیست که دیگر انقدر گفتیم بگیریدشان زبانمان مو درآورد، منظورم این اراذل و اوباشی است که در خیابان ها می گردند و کسی نیست بگوید بالای چشمتان ابروست.

   مومن صدایش درنمی آید چرا؟؟؟؟؟؟ ایمان که فقط به نماز خواندن و روزه گرفتن نیست!!  از دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد هم هیچ نمی گویم که باعث عصبانیت بعضی ها نشود. دیگر از دیوار خانه هایمان هم می ترسم که جلوی چشمان نامحرم را نمی توانند بگیرند. از خوابگاه و مسیرهای رفت و آمد هم همینطور. اصلا شاید دیوارها خودشان نامحرمند.

از آقای ضرغامی هم شکایت دارم که با پول بیت المال و صرف هزینه های کلان برای برنامه ی بی محتوای سیمرغ (که قبلا از شبکه سه پخش می شد) باعث گنده شدن یک عده مزدور شده (حسینی خائن) و حال باید تاوانش را نظام بپردازد. می خواهید چیکار؟؟؟ فرهنگ را می گویم که آنقدر ساخته نشد باید منتظر بدتر از اینها هم بود.

برای خواندن دنباله متن به ادامه مطلب رجوع کنید.